افغا نستا ن د رقلب پرتپش تاريخ راه مي رود!
ارسالي منوچهر هوشنگ ارسالي منوچهر هوشنگ


آياانتخابات شوراي ملي باچنين شيوه اي برگزارخواهد شد؟

پژوهش وبررسي زندگي گذشتگان راهگشاي زندگي ما و آيندگان است.وآناني كه گذشته را فراموش كنند محكوم به تكرار ان هستند. حال كه مقدمه حركت به سوي آينده تفكر در گذشته است پس بايد گذشته را خوب شناخت از ان درس گرفت وپند آموخت.چنانكه دانشمندان نيز تاريخ را علم مطالعه وتكامل جامه بشري براي پند اموزي در راه آينده تعريف كرده اند ومدعي شدند انساني كه تاريخ را مطالعه نكرده باشد كودكي بيش نيست.
ما نيز سعي مي كنيم نگاهي گذرا به تاريخ سرزمين و مردم كشورمان افغانستان بيندازيم.
كشورمان هزاران سال پيش از ميلاد مسيح سر زميني آباد وداراي شهرهاي پر جمعيت بوده است.صنايع دستي وسكه هاي مورد معامله مردم، علومي چون طب نجوم رياضيات و حرفه هاي مثل فلز كاري بناي در اين مرز وبوم رواج داشته است.در حفرياتي كه باستان شناسان انجام داده اند اقسام وسايل قديمي به دست آمده كه حكايت از قدمت تاريخي آن سرزمين دارد.دوره تاريخي افغانستان نيز ازحدود همين سالها آغاز ميگردد.ظهور زرتشت تقريبآ ششصد سال پيش از ميلاد درباختر زمين در شهر بلخ كه بعدها اين شهر به ام البلاد شهرت يافت اغازگر تاريخ افغانستان است.اين سر زمين تا قبل از قرن دوم هجري وحدت سيا سي نداشت.و در هزاره هاي دوم و اول قبل از ميلاد مسيح تحت سكونت اقوام آريايي درآمد.در زمان داريوش اول (516 ق.م)جز‍‍امپراتوري او وجانشينانش گرديد. پس از شكست هخامنشيان از اسكندر.

در 331 ق .م تحت تصرف اسكندر درآمد كه تا سالهاي متمادي نيز در دست جانشينان اسكندر قرار گرفت. سپس مورد نزاع يونانيان وپارتها (اشكانيان)واقع شد. در همين دوران قبايل مختلفي از جمله هپتاليان به انجا كوچ كرده و در قسمتهاي از ان حكومتهاي مختلفي ايجاد كردند. در قرن اول ودوم ميلادي آيين بودا در ان رواج يافت.افغانستان در قرن سوم تا پنجم ميلادي تابع پادشاهان ساساني بود ولي در اواخر قرن پنجم ميلادي قوم هپتاليان دست انها را از افغانستان كوتاه كرد ولي مجدداً در سال 560 ميلادي ساسانيان بر ان تسلط يافتند (در زمان خسرو اول)و يك قرن بعد تحت تسلط چيني ها در آمد.‌در سال 751 پس از ميلاد برابر با اوايل قرن اول هجري مسلمانان عرب بر ان دست يافتند و افغانستان به صو رت قسمتي از حكومت اسلامي اداره گرديد. پس از چند قرن اين منطقه زير نفوذ حكومتهايي از جمله طاهريان صفاريان وسامانيان در آمد. در قرن چهارم هجري شمسي داراي شهرهاي آبادي و پرجمعيتي چون (سمرقند بلخ هرات ) قسمتي از امپراتوري غزنوي شد که آنها حدود دو قرن در آنجا فرمان راندند. در اوايل قرن ششم هجري سر انجام تعدادي از امراي محلي دست غزنويان را از اين سر زمين كوتاه كردند.افغانستان كشوري است محصور بين كشورهاي آسياي ميانه كه از بافت اجتماعي متفاوت شكل يافته است قوميتها واقليتهاي گوناگون در اين كشور بوده.و شايد عمده دليل عدم پيشرفت در اين كشور كه سالها تازيانه جنگ بر پيكرش نواخته شده عدم اعتماد اقوام به يكديگر در جهت ايجاد يك ملت واحد ودر نتيجه حاكميت واحد و قانونمند بوده است . و هر گاهي كه در تاريخ افغانستان اين اعتماد از بين رفته ناهنجاريهاي سريع سياسي به وجود مي آمده كه خود به وجود آورنده بزرگترين ناهنجاريهاي اجتماي بوده است. به هر حال بحث بر سر اين نيست كه چگونه شرايطه افغانستان رقم خورده و يا رقم خواهد خورد.

انتخابا ت کنوني و تنشهای موجود

حامد كرزي، رييس دولت انتقالي افغانستان که درانتخابات رياست جمهوري پيروز گرديد، از اين انتخابات به عنوان امري كه براي قرن‌ها سرنوشت افغانستان را رقم خواهد زد، نام برده است.افغانستان با جمعيتي بالغ بر 28 ميليون نفر در غرب قاره‌آسيا از آغاز پيدايش همواره تحت تسلط كشورهاي متعدد بوده ‌است كه در اين زمينه مغولان پيشتاز ساير قدرت‌هاي خارجي حاكم بر اين سرزمين بوده‌اند.در اوايل دهه‌ي اول ‌١٨٠٠ ميلادي افغانستان به شدت مورد توجه دو ابر قدرت آن زمان يعني انگليس و روسيه قرار گرفت. انگليس كه هند را از مستعمرات خود مي‌ديد ، قصد داشت با اشغال اين كشور، مرزهاي شمال غربي‌اش را امن سازد و از سوي ديگر روس‌ها براي برقراري امنيت در جنوب به فكر اشغال اين كشور بودند. در نتيجه اين دو ابرقدرت از سال ‌١٨٣٧ تا ‌١٨٨٠ در دو مرحله در افغانستان به جنگ با يكديگر پرداختند، اما اين انگليس بود كه سرانجام توانست افغانستان را به مستعمراتش اضافه كند.اين كشور پس از جنگ جهاني دوم اهميت خود براي ابرقدرت‌هاي وقت بازيافت و اتحاد جماهير شوروي كه تصميم داشت، قدرتش را در كشورهاي همسايه نيز حاكم كنند، نگاهش به افغانستان افتاد. در نتيجه در سال ‌١٩٥٣ محمد داوود با كمك شوروي و با ادعاي كمك به پيشرفت افغانستان به نخست‌وزيري رسيد. افغانستان ‌١٠ سال را به همين منوال ادامه داد، تا اينكه در سال ‌١٩٦٤ داوود خان از قدرت بر كنار شد. چند سال پس از آن و با وقوع قحطي مواد غذايي، داوودخان از نارضايتي مردم عليه پادشاه وقت استفاده كرد و در سال ‌١٩٧٣، كودتايي را انجام داد. اين در حالي بود كه داوود خان ديگر نزد مردم محبوبيت گذشته را نداشت كه به همين دليل نيز در اپريل سال ‌١٩٧٨ سرنگون شد.
تا آنکه به کمک و رهبری کشوربيگانه جنگ داخلي فرسايشي ميان مجاهدين تحت نام اسلام و نيروهاي دولتي پديد آمد تا اينکه دراپريل ‌١٩٩٢، كشور اسلامي افغانستان ‌بنيان گذارده شد. زماني كه مجاهدين براي كنترل شهر و در اختيار گرفتن دولت وارد كابل شدند، جنگ خونيني ميان گروهي آنها آغاز شد و اين امر دوراني را در تاريخ افغانستان بنا نهاد كه مي‌توان از آن به عنوان يكي از تاريكترين دوران اين كشور ياد كرد. با توجه به هرج‌و مرجي كه پديد آمده بود جنبشي از مجاهدين پيشين شكل گرفت كه طالبان ناميده شدند.در نتيجه‌ي آن، گروه طالبان در سال ‌٩٨ كنترل ‌٩٠ درصد كشور را در اختيار گرفتند و با گذشت زمان گروه‌هاي مخالف را به سوي مرزهاي تاجيكستان و دره‌ي پنجشير راندند. پس از آن گروه‌هاي مخالف طالبان اتحاد شمال را تشكيل دادند. اين اتحاد از سوي سازمان ملل به عنوان دولت افغانستان به رسميت شناخته مي‌شد.پس از حملات ‌١١ سپتامبر، امريكا و متحدانش با حمله به افغانستان ‌موفق به سرنگون كردن حكومت طالبان شدند. در نتيجه‌آن، احزاب مختلف افغانستان با حمايت سازمان ملل و طي نشستي در بن، ‌٣٠ عضو دولت موقت را انتخاب كردند و حامد كرزي به عنوان رهبر دولت انتقالي معرفي شد.

با تشكيل لويه جرگه به عنوان تعيين كننده‌عامل قانون‌گذاري در افغانستان، كرزي براي دو سال به عنوان رييس دولت انتقالي معرفي شد و قرار شد انتخابات در اين كشور برگزار شود.اگرچه برگزاري اين انتخابات چند بار با تاخير مواجه شد اما سرانجام تصميم گرفته شد نهم اكتبر تاريخ قطعي برگزاري اين انتخابات باشد. در اين انتخابات ‌١٨ نامزد اشتراک كردند كه در نتيجه حامد کرزی پيروز گرديد .
انتخابات شوراي ملي در ماده يكصد و شصتم قانون اساسي جديد افغانستان كه در لويه جرگه قانون اساسي به تصويب نمايندگان منتخب مردم رسيد و با تغييراتي در مواد ۱۶، ۵۰ و ۶۴ كه با روح ماده ۱۶۲ تعارض داشت طي مراسمي توسط آقاي كرزي توشيح گرديد، آمده است:اولين رئيس جمهور منتخب، سي روز بعد از اعلام نتايج انتخابات، مطابق به احكام اين قانون اساسي به كار آغاز مي كند. كوشش همه جانبه صورت مي گيرد تا اولين انتخابات رئيس جمهور و شوراي ملي با هم در يك وقت صورت گيرد.صلاحيت هاي شوراي ملي مندرج در اين قانون اساسي تا زمان تأسيس اين شورا به حكومت تفويض مي شود و ستره محكمه موقت به فرمان رئيس جمهور تشكيل مي گردد.اين ماده قانون اساسي از اهميت بسيار زيادي برخوردار است به حدي كه مي تواند سرنوشت افغانستان را تعيين يا تغيير دهد.براي اين كه به اهميت اين ماده از قانون اساسي افغانستان پي ببريم ضروري است تا به بند سوم اين ماده قانوني توجه كنيم كه اعلام مي دارد تا زماني كه شوراي ملي افغانستان تأسيس نيافته صلاحيت هاي آن شورا به حكومت تفويض مي گردد و ستره محكمه موقت به فرمان رئيس جمهور تشكيل مي گردد.

به عبارت ديگر در صورت عدم تأسيس شوراي ملي كل اختيارات شوراي ملي (قوه مقننه) و ستره محكمه (قوه قضائيه) در اختيار رئيس جمهور قرار خواهد گرفت.نمايند ان منتخب مردم افغانستان در لويه جرگه قانون اساسي براي جلوگيري از تمركز قواي سه گانه ضمن تفكيك وظايف و اختيارات قواي سه گانه و برقراري توازن بين قدرت مجلس و رئيس جمهور در بند دوم همين ماده (۱۶۰) قانون اساسي در قالب عبارت كوشش همه جانبه براي همزماني انتخابات رياست جمهوري و شوراي ملي را مطرح ساخته اند.در روزهاي اول پس از تصويب و توشيح قانون اساسي جديد تاريخ برگزاري همزمان انتخابات رياست جمهوري و شوراي ملي اعلام گرديد ولي بعدها به دلايل مختلف از جمله مسائل امنيتي افغانستان و كندي روند ثبت نام شركت كنندگان در انتخابات اين تاريخ دو بار به تعويق افتاد و سرانجام تاريخ ۱۸ ماه ميزان انتخابات رياست جمهوري داير و اوايل بهار سال آينده به عنوان تاريخ انتخابات شوراي ملي اعلام گرديد. به عبارت ديگر رئيس جمهور منتخب به استناد اين ماده قانون اساسي تا زمان تأسيس شوراي ملي از تمامي صلاحيت ها و اختيارات متعلق به قواي مقننه و قضائيه برخوردار خواهد بود كه تاكنون در تاريخ افغانستان سابقه نداشته رئيس حكومتي داراي چنين اختيارات وسيع قانوني باشد. تأمل در عبارت اختيارات وسيع قانوني ضروري است زيرا تاريخ افغانستان شاهد حكومتهاي مختلفي بوده است اما مسئله آن است كه براي اولين بار به شيوه اي نوين حكومتي متمركز با استناد به قانون اساسي شكل مي گيرد.بدون آن كه بخواهيم زودتر از زمان وقوع تحولات به داوري بنشينيم و درباره احتمال يا عدم احتمال برگزاري انتخابات شوراي ملي در اوايل بهار سال آينده صحبت كنيم در اين جا يك مسئله را مورد بحث قرار مي دهيم كه تفاوت انتخابات همزمان رياست جمهوري و انتخابات شوراي ملي با انتخابات غيرهمزمان (اول رياست جمهوري بعد شوراي ملي) با توجه به واقعيتهاي صحنه سياسي افغانستان چيست؟پاسخ به اين سئوال با اندك تأمل در آرايش نيروهاي سياسي موجود در افغانستان ميسر است. در حالي که در انتخابات همزمان هر نامزد رياست جمهوري خود را ملزم مي ديد با نيروهاي واقعي موجود در صحنه سياسي افغانستان تعامل داشته باشد. در حالي كه در انتخابات غيرهمزمان اين نامزدهاي شوراي ملي خواهند بود كه ملاحظات حكومت را در برنامه هاي انتخاباتي خود منظور خواهند نمود. به عبارت ديگر تقدم انتخابات رياست جمهوري بر انتخابات مجلس موجب خواهد شد تا فضاي سياسي انتخابات مجلس توسط حكومت مهندسي شود.سئوال ديگري كه مطرح مي شود آن است كه آيا اين روند در مسير توافقات بن كه اساس و بنيان شكل گيري نظام جديد افغانستان را تشكيل مي دهد قرار دارد يا خير؟
مي دانيم كه به دنبال حوادث ۱۱ سپتامبر جامعه جهاني به اين جمع بندي رسيد كه ديگر حكومت طالبان نمي تواند در افغانستان به حيات خود ادامه دهد و بايد نظام جديدي در افغانستان شكل گيرد، نظامي كه بتواند تأمين كننده صلح و ثبات و امنيت افغانستان بوده و متكي بر آراي مردم باشد. توافقات بن كه حاصل مذاكرات چهار گرايش عمده (نيروهاي اتحاد شمال، جريان قبرس، گروه روم و گروه پشاور) مخالف طالبان بود در ۵ دسامبر ۲۰۰۱ به امضاء شركت كنندگان در مذاكرات رسيد و اين توافقات مورداستقبال جامعه جهاني خصوصاً قدرتهاي بزرگ و همسايگان افغانستان واقع شد. در کنفرانس بن زمينه اشتراک طيف وسيعي از روشنفکران دگرانديش عملاً از جانب سازماندهنده گان آن مردود گرديد.برمبنای موافقتنامه بن يك دوره مشخص زماني حكومتي فراگير، فاقد تبعيض جنسيتي، چندقومي و كاملاً منتخب (عين اصطلاحات آورده شده در متن موافقتنامه بن ) درافغانستان شكل گيرد. بنا بر اين روح توافقات بن تأكيد بر تشكيل حكومتي فراگير استوار است و راه صلح و ثبات كشور را در تشكيل چنين حكومتي مي داند در حالي كه به نظر مي رسد در وضعيت كنوني تصور مي شود كه حكومت متمركز بهتر از حكومت فراگير مي تواند صلح و ثبات افغانستان را تأمين كند.

اولين جمله هاي موافقتنامه بن اين گونه شروع مي شود:با در نظر داشتن عوامل زير شركت كنندگان مذاكرات ملل متحد درباره افغانستان در حضور نماينده ويژه دبير كل در امور افغانستان مصمم اند به منازعه رقت بار در افغانستان خاتمه داده و مصالحه ملي، صلح پايدار، ثبات و رعايت حقوق بشر را در كشور گسترش دهند.بر استقلال، حاكميت ملي و تماميت ارضي افغانستان تأكيد مي كنند. حق مسلم مردم افغانستان را براي تعيين سرنوشت سياسي شان مي پذيرند. چرا بايد اين مطالب را مرور كرد؟آن چه امروز در افغانستان در حال شكل گيري است بايد بر بنياد توافقات بن اتكاء داشته باشد توافقاتي كه نوع حكومت و شيوه شكل گيري آن را مشخص كرده و زمان بندي هر مرحله از شكل گيري حكومت در آن تصريح شده است.
آيا بازسازي متوازن در سطح كشور و تعادل مركز و پيرامون، مبارزه با رشوه خواري و اختلاس و فساد، مبارزه با كشت مواد مخدر و قاچاق مغاير با آزادي هاي مصرح در قانون اساسي است؟چرا بايد اين مسائل از جانب غوغاسالاران به گونه اي بيان شود كه روح توافقات بن را دولتمردان افغانستان ناديده بگيرند؟ در حال حاضر افغانستان در شرايط بسيار پيچيده اي قرار دارد و دولتمردان اين كشور به همراه تمامي نيروهاي واقعي و دلسوز افغانستان بايد بدانند كه فرصتي را كه براي بازسازي كشور خود بدست آورده اند بايد با تمام سعي و كوشش خود حفظ كنند و بدانند آنچه موجب توافق آنان در بن شد توجه به واقعيتهاي افغانستان بود توافقات بن نه تنها نيروهاي داخلي را متحد ساخت بلكه آنچنان اجماع جهاني را فراهم ساخت كه در عرصه بين ا لمللي و منطقه اي كشورهاي متضاد را در كنار مردم افغانستان قرار داد. لذا بايد در اين مقطع حساس همه نيروهاي سياسي و دولتمردان افغانستان و جامعه جهاني يك بار ديگر واقعيتهاي صحنه سياسي و جمعيتي افغانستان را مدنظر قرار دهند و از تكرار اشتباهات گذشته پرهيز كنند.

اکنون که انتخابات رياست جمهوری پايان يافت ضرور است تا توجه لازم برای سهم گيری فعال و بدون تعصب همه نيروهای سياسي و بخصوص دگرانديشان در انتخابات پارلمان مساعد گردد و رئيس جمهور با استفاده از اعتماد مردم که وی را برگزيدند به خواست های انان توجه کرده و زمينه مشارکت همه نيروهای سياسي را درحيات سياسي جامعه مساعد سازد.تنها در اين صورت است که جامعه ما وارد مرحله جديد که بيانگر تمدن و تجدد است گرديده و شهروندان آن خود را افراد متساوی الحقوق برمبنای احکام قانون اساسي جديد خواهند دانست .
از انجايي که در انتخابات رياست جمهوری پروبلم های معيني رخ داد که موجب بروز سروصدا هامبني بر تخطي از قانون انتخابات و سوء استفاده از امکانات دولتي گرديد و کميسيون سازمان ملل تاکنون مصروف بررسي شکايات ساير کانديدان رياست جمهوری مي باشد و بايد نتيجه نهايي کار خود را در آینده های نزديک ابلاغ نمايد،ايجاب مي نمايد تا در انتخابات پارلماني دولت و شخص رئيس جمهوربر شفافيت آن کنترول جدی به عمل آورد تا انتخابات بدون کدام تخطي در وقت معين صورت گيرد.
November 13th, 2004


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
گزیده مقالات